وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

اشک اسمان خشک شد...

اخرش بعد از چند روز بارندگی ما رنگ افتاب رو دیدیم.یه روز افتابی با اسمانی صاف و هوای پاک و دل انگیز.جون میده برای قدم زدن کناره ساحل .ولی متاسفانه کو پایش؟

دیروز نوبت مخالف ما رو تعطیل کردندخوش به حالشون.ما هم ۴۵ دقیقه زودتر تعطیلمون کردن ولی جناب معلم شیمی فرمودند تو کلاس تشریف داسته باشید و امتحان بدید.اقا ضد حال پشت ضد حال.خلاصه نتیجه این شد که ما همون ساعت خودمون تعطیل شدیم.

چند روز پیش خواستم اپ کنم کلی هم نشستم تایپ کردم ولی تا زدم که نوشتم بیاد تو وبم دستگاه بلاگ اسکای عزیز فرمودند زمان شما به پایان رسید شناسه ی خود را دوباره وارد کنید خلاصه همش بر باد فنا.تمام زحماتم بر باد رفت بدش دیگه حوصلم نشد بیام پست کنم تا امروز دیگه...

اینم خوشگل ترین سورپرایز دنیا:(ببینین چقدر خوشگل و تپله)

شروع

با سلام به تمام دوستان عزیزی که لطف می کنن و وبلاگ منو میخونن

من نرگس هستم

۱۵ سالمه و در حال حاضر در کلاس دوم تجربی در حال تحصیلم.

زیاد حوصله ی درس و مشق رو ندارم ولی چه کنیم اجبار است...راستی یه نفرو باید معرفی کنم(طوطیه عزیزم که خیلی دوسش دارم)اسمش اناناس ولی صداش میکنم انا.

چیه؟اسمش عجیبه؟اخه مثله اناناس خوشمزس.اسمش خیلی بش میاد...چی؟چی گفتی؟ها!فهمیدم.حرف؟نه حرف نمی زنه.بیچاره مادر زاد لال

در ضمن من قبلا در سیستمه پرشن بلاگ فعالیت میکردم...

خوب دیگه بقیه اشنایی ها باشه واسه دفعه های بعدی.

تا بعد...