من همیشه کمبود عنوان دارم...
فکر کنم دیگه تا عید اپ نکنم...پس پیش پیش عیدتون مبارک...
وفات حضرت محمد رو هم به همتون تسلیت میگم...شب شاید رفتم مسجد شما هم میاین؟!
کامپیوترم هنوز حالش خوب نشده...راستی برام دعا کنین...اسمم تو مرحله اول و دوم برای عمره ی دانش اموزی در اومده دعا کنین مرحله اخر هم که قرعه کشیش بعد از عید در بیاد...
همیشه کلی حرف دارما ولی وقتی شروع میکنم نوشتن همش یادم میره نمیدونم چرا...؟!
نمیدونم چرا مردم اینقدر بد ذات شدن...هر جا میرم به جای این که به ذات لطیف و قشنگ انسانی بر بخورم(که منشا خدایی داره) به یه ذاتی بر می خورم که اسم حیوون هم نمیشه روش گذاشت...اخه حیوون هر چی باشه حیوونه و دست خودش نیست ولی ادم(انسان) که اختیار داره و نا سلامتی جانشین خداست و خدا اونو به جانشینیش انتخاب کرده چرا باید از این کارا بکنه؟ فکر می کنم تازه داره چشمام باز می شه و ادمای اطرافم رو میشناسم.تازه دارم بزرگ میشم و واقعیت بد و خوب ادما رو تشخیص میدم.نمیدونم خوبه یا بد.چون بعضی وقتا حس خیلی بدی نسبت به کسایی که میشناسمشون پیدا میکنم...
خودم هم نمی دونم این حرفا از کجام در اومد ولی به هر حال اومد...اصلا دلیل نوشتنشونو نمیدونم دستم خودش رفت.فکر کنم خواب نما شدم
از پر حرفی خوشم نمیاد...پس فعلا تا بعد...
کامپیوترم قات زده نمیدونم چیکارش کنم...
حوصلم هم نمیشه ویندوزشو عوض کنم مطمئنم اگه ویندوزشو عوض کنم درست میشه ...
هر سایتی رو که دلش بخواد باز میکنه و هر کدوم رو هم که نخواد باز نمیکنه. به خاطر همینه که خیلی وقته که به وبلاگ خیلی هاتون سر نزدم...چون به بعضی از وبلاگا هم الرژی پیدا کرده ... مثلا وبلاگ اقا افشین !
راستی به ۵ نفر اصلی به خصوص نفر اول خانه ی وبلاگ نویسا (که گفتن از این به بعد فقط خانه صداش کنیم ) تبریک میگم.ولی خوب از زیر شام در رفتنا نه؟! D:
اگر شما پسری هستید طالب قرتیبازیهای دخترانه!، نکات زیر را جهت دختر
شدن، البته به طور آزمایشی، رعایت کنید:
ابتدا باید ریش و سبیل خود را، البته اگر دارید، (ریش و سبیلو میگم
بابا!) به سطل خاکروبه بسپارید. هر چند که با زدن سبیل خود، نمیتوانید
درست راه بروید!
اکنون نوبت آن است که تغییراتی چند در سر و صورت خود به وجود آورید. از
جمله ابروها را صفا دهید! که البته این نکته امروزه لازم به ذکر
نمیباشد. زیرا شما معمولا از قبل، این کار را کردهاید!
حالا به سراغ لوازم آرایشی مادر یا احیانا خواهر خود بروید. سعی کنید
قوطی کرم پودر را روی صورت خود خالی کنید!
در آخر یک مانتو که از شدت تنگی به کیسهی مارگیری شباهت دارد به تن
کنید. هر چه تنگتر، اندام ضایع شما زیباتر!
روسری ترجیحا تیتیش خود را سر کنید و آماده خروج از خانه شوید.
کفش پاشنه بلند در اینجا نقش مهمی ایفا میکند. هر چند که شما با پوشیدن
یک کفش پاشنهدار مثل شترمرغ راه خواهید رفت!
حالا شما در خیابان هستید!
هنگام راه رفتن سعی کنید به کل بدن خود پیچ و تاب بدهید! بهتر است برای
بهتر قر دادن، مدام آهنگ بابا کرم را با خود زمزمه کنید!
و نکته بسیار بسیار مهم «عشوه شتری» است! شما باید سعی کنید برای کل
ملت که در خیابان هستند پشت چشم نازک کنید!
اگر کسی احیانا از شما ساعت پرسید، صدای دورگه و ناهنجار خود را کش دار
کنید:
ببخشید خانوم، ساعت چنده؟
اییییییییییش! دو و ربــــــــــع! واااااه!
شما هنگامی که در خیابان راه میروید لغات عاشقانه بسیاری را میشنوید و
مسلما حال میکنید!
به منظور جلوگیری از حال کردن بسیار شما با دختر شدن، از ادامه این
آموزش معذورم