وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

حج نامه . قسمت چهارم !

وقتی رسیدیم مدینه من خواب بودم .بچه ها که بیدارم کردن گیجه گیج بودم .با کلی زحمت خودمو از اتوبوس کشیدم پایین . تلو تلو می خوردم و به زور ساکمو می کشیدم . رفتم یه راست تو هتل .لابی هتل خیلی کوچیک بود . هم بچه های شیراز هم بوشهر اونجا بودن به خاطر همین نصفشون تو خیابون ایستادن .من سرمو گذاشته بودم رو شونه ی یکی از بچه ها و چرت میزدم .کلی دقت کردم تا صدای مدیر هتل رو بتونم یشنوم . از طرف بعثه (از املاش مطمئن نیستم) مقام معظم رهبری برای هتل ایرانی ها عوامل ایرانی فرستاده بودن . مدیر هتل اسمش آقای حسنی بود . شروع کرد صحبت کردن و خوشامد گویی کرد و بعد گفت احتمالا همتون باید متوجه ی مسجدالنبی که انتهای خیابونه و از اینجا پیداست شده باشین . ولی من متوجه نشده بودم . خواستم برم نگاه کنم ولی بدنم نمی یومد ! خلاصه بعد از این که کلی حرف زد و هر ۵ دقیقه یه بار تاکید کرد که به خاطر این که میدونه ما خسته هستیم سخنش رو کوتاه کرده ولمون کرد بریم بخوابیم . با بچه رفتیم و اتافمون رو پیدا کردیم . طبقه ی ۴ بودیم . اتاق ۴۰۷ . یه اتاق سه تخته من به اولین تختی که رسیدم خودمو انداختم روش و گرفتم خوابیدم . هنوز چشم گرم نشده بود که تو تلفن (یا به عبارتی بلند گو) اعلام کردن پاشین برای نماز صبح . با یه بدبختی و خواب آلودی اولین نمازمون رو تو عربستان ـ مدینه خوندیم . صبح با صدای در از خواب بیدار شدم . رفتم در رو باز کردم دیدم یکی از بچه هاست می گه مگه نمیاین حرم ؟ گفتم چرا میام . گفت خوب زود بپوش . ما سریع پوشیدیم رفتیم پایین دیدم هیشکی نیس ! بعد مدیر هتل اومد گفت کجا خانوما ؟ گفتیم حرم ! گفت اتوبوس رفت شما هم نمیتونین تنهایی برین مخصوصا که روز اولتونه ! ما هم غمگین و افسرده رفتیم بالا . یهو یادم اومد که حرم از تو پنجرمون پیداست . دویدم رفتم دوربین رو برداشتم و هم از دور زیارت کردم هم عکس گرفتم .

بعد از ظهر برای نماز مغرب و عشا قرار بود بریم حرم . نمی دونستم چه حسی باید داشته باشم . دلم یهجوری بود . اولین باری بود که می خواستم مسجد پیغمبر رو که همیشه تو تلویزیون میدیدم و حسرت دیدنش رو می خوردم از نزدیک ببینم . اتوبوسمون یه جا تو خیابون وایساد گفت بقیه راه رو باید پیاده برین. از خیابون رد شدیم بعد وارد یه پاساژ شدیم که همش طلا فروشی بود .از او پاساژ که رد شدیم گلدسته های حرم پیدا اومد . نمی دونستم با دیدنش چطوری میشم ؟! اما از همون موقع احساس کردم نفسم تو سینه حبس شده . وقتی رو به رو حرم قرار گرفتم تنها کاری که از دستم بر می اومد این بود که فقط بایستم و با تحسین نگاه کنم . من گریم نگرفت . نمی دونم چرا ؟ خیلی ها بهم می گفتن بی حسم . ولی من احساس می کردم اینا همش خوابه . هنوز باورم نشده بود . بعد از اون دفعه دفعات زیادی رفتم و بیشتر نمازهام رو اینجا پشت سر پیغمبر خدا و به جماعت خوندم . وای نمی دونین کسی که قران میخوند چقدر قشنگ و دلنشین می خوند . چقدر اذون اونجا دلنشین بود . چقدر حال و هوای اونجا دلنشین بود ... خدا نصیبتون کنه . نصیب منم بکنه که یه بار دیگه برم ...

این عکس مسجدالنبی که از انتهای خیابونی که هتل ما توش قرار داشت پیدا بود . اسم هتلمون قصرالکریم بود .

اینم عکس قاچاقی که از مسجدالنبی گرفتم .

 

 

 

 

 

تو پست بعدی عکس های مسجدالنبی رو می ذارم .

ادامه دارد ...

نظرات 24 + ارسال نظر
بازار روز دوشنبه 5 شهریور 1386 ساعت 13:56 http://www.bazareroz.com



با سلام خدمت مدیر وب سایت
وبلاگتونو دیدیم مطالب خوب و جالبی نوشتین: خوبه نشون میده که برای بهبود هر چه بهتر وبتون دارین زحمت میکشین

برای همین ما تبادل دو طرفه لوگو یا لینک به شما پیشنهاد میکنمیم"به چه دلیل؟

1= بازدید روزانه سایت ما بیش از500 نفره و اگه شما هم تو سایت ما باشید
صد در صد کسانی هستن که از طریق ما یه وبلاگتون سر میزنن
2= افرادی از نقاط مختلف کشور شبانه روز برای تبلیغ این سایت فعالییت میکنند (عده ی زیادی هم هستند که حتی از سایت خرید می کنند )

3 = کار اصلی سایت ما فروش صنایع دستی " نرم افزار" پزشکی " ورزشی و لوازم مایحتاج زندگی و..... به صورت آنلاین در سراسر کشور

4 = در دسترس بودن دیگر وبلاگ نویسان و رفع مشکلات و یاری جستن ازیک دیگر

مدیر گرامی
در صورت تمایل این کد را
</p>
</p>
<p>
<a title="&#1601;&#1585;&#1608;&#1588;&#1711;&#1575;&#1607; &#1576;&#1586;&#1585;&#1711; &#1576;&#1575;&#1586;&#1575;&#1585; &#1585;&#1608;&#1586; &#1576;&#1740;&#1575; &#1578;&#1608;" target="_blank" href="http://www.bazareroz.com">
<img border="0" src="http://www.bazareroz.com/iamges/bazar.gif" width="169" height="174">



در قسمت اول یا آخر ویرایش قالب خود کپی کنید


و بعد از اینکه کد را داخل سایتتون گذاشتید به این آدرس

(وبلاگ سایت ما) رفته

www.bazareroz.mihanblog.com


و در قسمت نظرها کد لوگو یا بنر سایت تونو به ما بدین و یا اگه کدی نداشتید آدرس وبسایتتونو با عنوان به ما بدید


تا ما بلافاصله شما رو در پیوند های
Www.BazareROZ.Com

قسمت بهترین وب سایت های سال 1386 (لینکتونو)یا لوگو تونو بزاریم

با آرزوی موفقییت برای شما به امید پیشرفت هر چه بیشتر کشور عزیزمان ایران
بازم بهتون سر میزنیم
ما هر روز آنلاین هستیم

تنها دوشنبه 5 شهریور 1386 ساعت 14:32 http://boghzekhiss.blogfa.com

وقتی نوشته هات رو میخونم حس حضور در اونجا رو با تمام وجود احساس میکنم...

محمدامین دوشنبه 5 شهریور 1386 ساعت 16:04 http://www.aminhasiri.blogfa.com

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون

او به مقصدها رسید و ما هنوز آواره ایم!

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!

....................
همه روز روزه بودن
همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن
سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه
سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک
به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابر
همه اعتکاف جستن
زملاهی و مناهی
همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن
به خدای راز گفتن
زوجود بی نیازش
طلب نیاز کردن
بخدا که هیچ کس را
ثمر آنقدر نباشد
که بروی ناامیدی
در بسته باز کردن
( نسرین جعفری)

محمد سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 01:09 http://mohammad.gashmardi.com

خوابالووو !

هادی سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 01:43 http://khalbos.blogfa.com

چه خوب تعریف میکنی .
دلمو آب کردی که

نجمه سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 01:51 http://daneshjoye-badbakht.blogfa.com

لام نرگس جون.منم می خوام)): اما می دونم سعادت اینجور جاها رفتن و ندارم)):من خیلی بدم خدا دوسم نداره می دونم)):
دلم خیلی گرفته کاش منم می تونتم برم

نوید مهرپویا سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 02:51 http://mehrpooya.ir

سلام خوبی ؟!! عجب ! پس خوش گذشته !!‌ اما این عکس دزدکی هم ممکنه اون دنیا یقتو بگیره و آهن ذوب شده بریزت تو گلوت !!!!!!!!!!!!!!
هیچ جا نمیریم همینجا هستیم .. ما منتظر قسمت بعدی هستیم

معصوم سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 07:11

سلام
نمیدونستم رفتی حج !
قبول باشه انشالله

پویاپ سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 10:12 http://pouyap.blogfa.com

سلام ...

انشالله روزیه ۷ مرتبگیت باشه!

طارمه سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 10:31

چقدر از حرم دور بودید.هتل ما توی اون ردیف هتل هایی که دارند می سازند بود.هتل جوهره العاصمه.با حرم 3 دقیقه فاصله داشت.
ضمنا من و دوستم اصلا قاچاقی عکس نمی گرفتیم.فکر کنم تمام عکسهای مکه و مدینه ما به 900 رسید!

آیلین سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 11:17 http://www.ashkvalabkhand.blogfa.com

اینجا چه قدر خوشگل شده
مبارکه قالب جدید
حاج خانوم ما چه طوره؟توی این متن که همش خواب بود :دی

خانه وبلاگ نویسان بوشهر سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 14:23 http://www.bushehr.ws

کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) برگزار می کند:
جشن میلاد امام زمان
سه شنبه 6 شهریور 1386
بعد از نماز مغرب و عشا
روبروی سفره خانه سنتی قوام- کنار ساحل دریا

با حضور وبلاگ نویسان استان بوشهر

افشین سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 23:02 http://afshin.bushehr.ws

بابا حاجی ... بابا عکاس ! بابا سفرنامه :) میلاد امام زمان مبارک

شکوه پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 00:05

قبول باشه و قسمت بشه مجدد بری گلم

نجمه پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 09:46 http://www.daneshjoye-badbakht.blogfa.ir

سلام به نرگس خانم گلX:

منتظر ادامه هستیم

ا.ح پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 11:07 http://3lool.blogfa.com

سلام عزیز نویسنده
۱-حج نامه ات را خواندم ٬عالی بود و بهتر از مال من!
۲-ادداشت های قدیمیت را میخواندم ٬روزی که دوم تجربی بودید٬فکر کنم حالا پیش دانشگاهی هستید و من هم امسال برای اولین بار(!) به کلاس دوم تجربی می روم٬تجربی قشنگ است؟
۳-از نوشتنت خیلی خوشم آمده! میخواهم لینکت کنم ٬حاضر به تبادل لینک هستید؟
۴-از سر زدنتان ممنون!
۵-نثر نوشتنم به دل هیچکس ننشت ٬حالا در گوشه ی سلول خود نشسته ام و منتظر قدم ها و نظرات شما هستم
۶-با چیز نوشته ای جدید به روزم!
خیلی خیلی ممنون- ا.ح

فرزاد یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 13:06 http://farzadda.com

چه عکسهای با کیفیتی

سید وحید حسینی یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 18:30 http://culture.mihanblog.com

خوشا به سعادتتون
پیشاپیش ماه مبارک رمضان را به شما تبریک می گم
ان شاءالله منتظر تلاوت های قران قاریان بوشهر قبل از اذان مغرب در شبکه استانی بوشهر در این ماه باشید بنده هم افتخار قرائت دارم
موفق باشید

داش سعید دوشنبه 12 شهریور 1386 ساعت 01:32 http://http//:saeed.bushehr.ws

سلام /. چقدر حس خوبی بهم دادی . ممنونتم /.

تنها دوشنبه 12 شهریور 1386 ساعت 22:56 http://boghzekhiss.blogfa.com

به آسمان چشمانم سپرده ام همیشه ابری باشد تا بی او بودن را تا ابد گریه کنم...
من دنیا و همه ی مظاهرش رو ارزونی خودِ خدا کردم و زمان رو تنها به سختی بر دوش یدک میکشم...فقط همین!!!
آره عزیزم، عکس ِ خواهرمه...

نجمه سه‌شنبه 13 شهریور 1386 ساعت 01:34 http://www.daneshjoye-badbakht.blogfa.com

سلام نرگس جون من آپم دوست داشتی بیا عزیزم

یا حق

نازنین پنج‌شنبه 15 شهریور 1386 ساعت 00:24 http://www.shiny-star.blogfa.com

نرگس جان من آپ کردم!
بیای خوشحالم میکنی...

سوگند می خورم پنج‌شنبه 15 شهریور 1386 ساعت 22:03 http://www.sogand-mikhoram.blogspot.com

سلام
یادم نمی یاد کدوم مطلبتو خوندم ولی حتما خنده دار بوده که گفتم! :)

سوگند می خورم جمعه 16 شهریور 1386 ساعت 12:23 http://www.sogand-mikhoram.blogspot.com

ایول!
تو هم شدی حاجی؟ :)
حتما خیلی هم خوش گذشته.واسه من که بهترین سفر بود البته سال پیش :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد