دیدین ؟!! دیدیــــــــن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
آخرش ما رفتیم تو مدرسه ی جدید
همه ی معلم ها و دانش آموزا خوشحالن . نمی دونین روز اول چقدر همه ذوق می کردن
موقع افتتاح مدرسه برق اشکو تو چشای مدیرمون دیدم ... واقعا خیلی با مسئولیت و زحمت کشه . شاید اگر حمایت مدیرمون نبود هیچ کس به حرفمون اهمیت نمی داد ... !
تاریخ ام ابیها این مدرسه رو مدیون بچه های سال تحصیلی ۸۶-۸۷ هست واقعا ...
دلیل این که دیر اومدم خبر دادم هم این بود که کامپیوترمون اساسی از درون منفجر شده بود و اصلا ویندوزش به خاطر ویروس Trojan Horse بالا نمیومد !!
حالا سر فرصت از نمای خوشگل بیرونش عکس میگیرمو می ذارم ... البته قاچاقی ها ! چون می دونین که موبایل تو مدرسه ممنوعه و از اونجایی هم که من خیلی با انضباط هستم اصلا تلفن همراهم رو همراه خودم نمی برم !!
ولی ... کلاس ما انباریه . شانس که نداریم ... موقعی که داشتن مدرسه رو می ساختن کلاس ما انباری بوده و همچنان هم هست !!! هنوز وسایلاشون رو نبردن بیرون و هر زنگ ۳ الی ۴ بار میان و وسط کلاس رژه میرن و صداهای گوش نواز ایجاد می کنن !!!
دیگه چی می خواستم بگم ؟!
ها !! دیدین ؟ بعد از این که ما رفتیم تظاهرات و اعتصاب کردیم همه از ما یاد گرفتن !! تاکسی تلفنی ها هم اعتصاب کردن !!
پشت سر هم تو خیابونا میرفتن و بوق بوق پلیس هم آژیر کشان در تعقیبشون !!!
یه چیز دیگه هم میخواستم بگما ... ها ! یادم اومد خواستم یه عکس بذارم که به یه نفر قول داده بودم که باید تو پست بعدی بذارم .
دیگه همین ...
پ.ن : بعضی ها واقعا قابل ترحم اند !!