دلم تنگ شده بود برای اینجا ...
چه خاطراتی که از اینجا ندارم ...
هوس نوشتن هم کردم گفتم بیام اینجا رو هم یه آب و جارویی کنم .
اون یکی وبلاگم که فعلا لج کرده باهام و باز نمیشه !!
البته فقط برای خودم باز نمیشه !!
که دقیقا دلیل بر لج کردنشه !
با هر کلمه که تایپ می کنم خاطراتی که اینجا داشتم یکی یکی جلو چشمام رژه می رن !!
عمر داره مثل برق و باد می گذره ...
نمی دونم قراره آینده چی بشه !
نمی دونم اونی میشه که من می خوام یا نه !
فقط باید صبر کنم !
همون چیزی که توی این چند وقت هر دفعه به قرآن پناه بردم بهم تذکر داده شده !
باشه !
صبر میکنم .
صبر میکنم ببینم تا کی باید صبر کنم !!
از قدیم گفتن گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی !
ببینیم این حلوای ما کی قراره ساخته بشه !
آیا قراره با حلوای ختمم یکی بشه ؟!
نمی دونم ! شاید بشه !
سلییییییییییییییییییییی . حالت خوفهههههه ؟
بوی ؟یسچه باز نمیشه ؟ می الکیه ؟! می دست خودشه ؟ بیخود کرده :دی ! میرم میزنمش با چوق .
صبر و صبوری و اینا همه لازمه ی هر چیزیه . ایشالا که با صبر کردن و با گذر زمان به اون چیزایی که می خوای برسی عزیزم .
بووووووووووووووس
سی کو اینجا داشت خمژیسک میزد .
صبر . هیییییییییییییییییییییییییییییی . صبر یا ترس واسه من
...گویند سنگ لعل شود در مقام صبر!
-----------------------------------
من که زیاد امیدی ندارم !!
ولی صبر می کنم ...
اووووووووووووه حالا کو تا 120 سال دیگه ؟ :D
صبرکردن یه قسمتشه و یه قسمتم امیدوار بودنه و قسمت سوم کاراییه که میشه در طول این مدت کرد که هم صبر کردن آسونتر بشه و هم کارای عقب افتاده انجام بشه!
امیدوار باش و موفق عزیزم :*)
چه کامنتدونیت باکلاس شده
هر چیییییییییییی بخوای همون بشه
منم دلم برات تنگ شده بود بسسسسسسس که تو این مدت اصصصلا ندیدمت :دیییییییی
سلام
خوندم
سلام
خیلی کار خوبی کردی و نوشتی
نگاه کن ما هم این مدت همش صبر میکردیم تو بنویسی
صبر ما که فعلا جواب داد :)
به به
به سلامتی خیلی خوش اومدی آجی .
دلمون بسی برایت تنگ شده بود.
گر صبر کنی ز غوره کشمش بخوری
میگما ای حرفا چنن میزنی؟
نبینم دیگه هاااااااااااااا
عجب !