- کار من شده است حسرت لحظه های رفته ! لحظه هایی که دیگر باز نخواهند گشت ...
- نمی دانم چه سری در خاطرات گذشته است که هر گاه چه خوش و چه ناخوشش را مرور می کنم آه از نهادم بر می خیزد !
- شمارش معکوس شروع شده است ! سعی میکنم آرام بشمارم تا آرام بگذرد ...
- چشمانم از دیدن مداوم بنفش خسته شده است ! روحم رنگ بنفش به خود گرفته !!
- دیگر هیچ برایم مهم نیست ... می خواهم لحظات را لاقید بگذرانم !!
- چه می شنوم از گوشه و کنار ؟! صدای ساز و دهل را از خانه ی دلش ! و خانه ی دلم را به آتش عزا می کشاند !!
سلام
فکر می کنم منم خیلی شبیه تو هستم و تو رو خوب درک می کنم اما من تونستم کمی بر خودم غلبه کنم با بعضی روش ها
اگه خواستی می تونیم بیشتر با هم آشنا بشیم(اینترنتی)
کمتر غصه بخور
منم همینجوریم . به نظر من از دست دادن یه چیز باارزش باعث میشه که آدم وقتی به یاد گذشته میافته چه خاطرات خوب باشه چه بد آه از نهادش بلند بشه.
خدانکنه نرگسم
یه همیچین روزگاری هم من داشتم. ولی با بد بختی گذروندمش. نه همشو هنوز خاطراتش مونده.
تا زمانی که با اتفاقی که برامون افتاده کنار نیایم، با رجوع به خاطراتش حس بدی بهمون دست میده.
باید رها کنیم تا رها بشیم
درد ما را نیست در مان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
سلام گلم
یه قسمتی به بلاگ اضافه کردم به نام لیست کتابهایی که خوندم از اونجا میتونی دانلودشون کنی...
بعدش الان فقط یکی هست
بعدا بیشتر میگذارم
عامو مو کنکور دارما !
اغفالام نکنین !! :دی
.
مرسی عزیزم .
:دی
حسرت روزهای رفته دلم خیلی گرفته پرنده مونده زیر بارون ..
دختر زندگی همینه مگه میشه جلوی زمان رو گرفت ؟
نه نمیشه !
همینش هم دردناکه ! و گاهی هم لذتبخش !
و فردا که کنکور در پیش است! آرزوی موفقیت!
سلام
خیلی سخت نگیر یه جورایی هم دردیم ولی زیبایی رسیدن به هدف چشیدن طمع بالا و پایین های است
یک چند پشیمان شدم از ذلی و مستی
عمریست پشیمام به پشیمانی خویشم
dost dashti be weblog manam sar bezan.merci