ضربان قلبم را احساس می کنم !
نمی دانم این بیتابی دل کوچکم از برای عشق است یا نفرت ؟!
هرچه هست ، می دانم که نفرت نیست !
نفرت در این اندام خونین سرخ کوچک جایی ندارد !
آه لعنت بر این زبان که بی موقع قفل می شود !
پس آن همه تمرین چه شد ؟!
حواسم را یارای تمرکز نبود !
اصلا عقلم با زبانم یکی نبود !
اصلا مرا اختیاری بر زبان نبود !
آه ، چه می گویی ؟! لطفا خفه !
اما ...
این دست ...
هر چند خشن و ضمخت ...
نوازشی بود بر روح زخم خورده ام ...
آن آهنگ !
آن آهنگ آشنا !
همان بود که من احساسش کردم ؟!!
می ترسم !
می ترسم از آن که باز هم احساسم تکه پاره شود !
پس خود ، با دستان خود ! گوری می کنم برای این احساس ...
و اما روحم تکه پاره تر از آن است که جایی دیگر برای شکستن داشته باشد ...
اما بدان !
آن قلبی که می تپد ، قلب من است و این تپش فقط از آن توست ، ای روح تکه پاره ی من !
آن قلبی که می تپد ، قلب من است و این تپش فقط از آن توست ، ای روح تکه پاره ی من !
خیلی قشنگ بود
منو به یاد شعری از فریدون مشیری انداخت
زیبا بود
وای پس من چقدر قشنگ می نویسم !! :دی:دی
خوشبحالت که هنوز ضربانش رو حس میکنی!!
همه چی خوبه نرگس؟
وییییییییییییییی
کنکوررررررر:((
سلام.باتوجه به اینکه یه سری به اولین پستت زدم که آبان 84 بود الان باید 18 یا 19 سالت باشه و تقریبا همسن و سالیم.فقط تونستم این صفحه رو بخونم.بااینکه دوس ندارم بدون خوندن آرشیو کسی نظر بدم ولی خواستم بگم که امیدوارم صبرت نتیجه بده و به چیزی که میخوای برسی.از حرفات معلومه که یکی رو دوس داری و به خاطر اون صصبر میکنی اگه اینجوری نیستم معذرت میخوام.امیدوارم هرمشکلی دارین حل بشه.
راستی اینهمه ناامید نباش در مورد کنکورت.ایشاالله که قبول میشی.
همین.
خدانگهدار
آن قلبی که می تپد ، قلب من است و این تپش فقط از آن توست ، ای روح تکه پاره ی من !
سلام
وبسایت دار و وبلاگ دار زنبیل و بردار رو بیار وبلاگ تازه اومد به بازار
http://www.nesa-k.persianblog.ir/[نیشخند]