-
دختر دست فروش مترو !
دوشنبه 25 آذر 1387 10:58
این وبلاگ رو حتما بخونید !
-
:((
یکشنبه 24 آذر 1387 19:38
دیشب این همه نشستم نوشتم ! این همه عکس آپلود کردم ! اتفاقی افتاد که نتونستم پستشون کنم حوصله ی یه بار دیگه نوشتن ندارم ! فقط بگم که خیلی خوش گذشت . دست اونایی که زحمت کشیدن درد نکنه . فقط امیدوارم دفعه ی بعد تقسیم کار بیشتر باشه و این همه فشار روی ۲ - ۳ نفر نباشه ! و برای هر اقدام هم با بقیه مشورت بشه . و ایشالله همه...
-
اصالت !!!
دوشنبه 11 آذر 1387 14:27
وای که چقدر دلم می خواست کلمو بکوبم به دیوار وقتی گفت : هرچی باشه اصیله !! لعنت به این اصالت !!!!! I wanna stay in LOVE with my self Darling I forgive you after all I'm gonna let it go Lithium
-
به به !
شنبه 9 آذر 1387 10:54
رتبم ۲۰۰۰۰ تا رفت پایین ! ترازم ۶۰۰ تا اومد بالا !! به به ! تازه شیمی رو هم ۸۷ ٪ زده بودم ... ولی کلی غصه خوردم یه سوال خراب جواب دادم . آخه سوالرو بلد بودم ! الکی خراب زدمش ! وگرنه ۱۰۰ می زدم ! سوالش شکل داشت بعد آخر خود سوال تذکر داده بود که شکل رو از راست به چپ نگاه کنین ! بعد منه خنگ اومده بودم طبق صورت واکنش شکل...
-
واکنش های تعادلی !
چهارشنبه 6 آذر 1387 11:22
الان مخم شده سرشار از واکنش های تعادلی !! ! خیلی وقت بود که شیمی نخونده بودم ... یادم رفته بود که اصلا چی هست شیمی !! کم کم دارد خوشمان می آید ! البته قبلا نیز خوشمان می آمد اما بسکه نمی خواندیم و نمره های افتضاح نصیبمان(نسیب ؟! این یک عدد نکته ی کنکوری بید !!) میشد دل زده شده بودیم !! همین الان پشتیبانم زنگ زد روش...
-
آش رشته ...
چهارشنبه 29 آبان 1387 20:52
آخ که دلم چقدر هوس آش رشته کرده بود ... این روزا دلم هوس خیلی چیزا میکنه ! بعد از ظهر داشتم به مامانم میگفتم آش رشته میخوام و ازش قول گرفتم که آش رشته بسازه ... بعد رفتم خوابیدم ... وقتی بیدار شدم دیدم که ظرف خوشگل آش رشته روی کابینته !! هیشکی هم خونه نبید فکر می کنید چیکار کردم ؟! با کله رفتم تو ظرف آش رشته !! ای خدا...
-
... !
یکشنبه 26 آبان 1387 10:57
میدونین چیه ؟ بیچاره ی وبلاگم تولدش بوده ۲۰ آبان ! :دی ولی من فراموش کرده بیدم امیدوارم منو ببخشه ! این روزا خیلی فکرم مشغوله و درگیرم ... همه چیزو فراموش می کنم ... بد جور دلم هوس مکه کرده ... تولد وبلاگم مبارک ... پ.ن : راستی اینم سایت مسخره اما باحالیه !
-
...
جمعه 24 آبان 1387 14:20
وقتی گزارش کار داره و نمیتونه بیاد باید چیکار کنم من ؟! نمیتونم هم بهش بگم بیا ... آخه بدو بدو بلند میشه میاد :دی بعد اینجوری مزاحم کارش میشم :( از الان باید بشینم لحظه شماری کنم ... ! خدایا کی 5:30 میرسه ؟! پ.ن : برای ثبت لحظه ها ! امروز رو یادمون بمونه ...
-
:((
دوشنبه 20 آبان 1387 14:17
داشتم سیب زمینی سرخ میکردم خیر سرم ، روغن به قول بوشهری ها پشنگه زد ریخت روم (گلوم ، پشت دست راستم ، انگشت اشاره و شصت دست راستم ، بین آرنج و مچ دست راستم و لپم !) فکر کنم یه 20 درصدی باشه با دست چپ اینارو نوشتم :(
-
خسته شدم !!
سهشنبه 14 آبان 1387 13:23
اینجا رو خیلی دوس دارم ... ولی از دستش خسته شدم !! دیگه از این سانسور های اجباری ... از وحشتی که نسبت به حرف های مردم باید داشت ... از حرف و حدیث هایی که هر لحظه انتظار شنیدنشون می ره ... از این که خیلی وقت ها شده که با خیلی حرف ها اومدم ولی از نوشتنشون پشیمون شدم ... از این که اینجا با دلم یکی نباشه ... خسته شدم !! و...
-
گل نرگس !
چهارشنبه 8 آبان 1387 11:41
پ.ن ۱ : عکس برگشت سر جاش . پ.ن ۲ : سلام چطورین ؟! پ.ن ۳ : اینو خودم کشیدم . ابزار نقاشی : آبرنگ - گواش . پ.ن ۴ : دچار جنون تلخ شدم !!
-
هووووفففف !!!!!
دوشنبه 22 مهر 1387 12:29
الان داره از عصبانیت از مخم دود در میاد !!! می دونین چرا ؟! حالا میگم خدمتتون !!! خیر سرم برداشتم رفتم بانک که از حسابم پول بردارم !! به مرده میگم آقا میخوام از حسابم پول برداشت کنم ! اونم یه فیش داد گفت اینو پر کن . ما هم پر کردیم . بعد فیشو ازم گرفت یه خورده تو کامپوترش نگاه کرد گفت امضاتونو عوض کردین ؟! من : ! نه...
-
هیچ !
پنجشنبه 18 مهر 1387 13:11
خبری ازم نیست ؟! درگیرم ... درگیر درس و مشق و ترک اعتیاد و این چیزا دعا کنین برام ... دعا کنین پیشرفتم از این هم بیشتر بشه ... حرف برای گفتن زیاد بود ... یادم رفته همش ! آهان یکیشو یادم اومد ! بالاخره محمد صادق هم دنیا اومد ! ماشالله مثل عروسک می مونه ! همه میگن شکل بچگیهای خودمه ! البته از نظر تپل مپل بودنش ! پ.ن :...
-
کیکی !
جمعه 29 شهریور 1387 13:42
دیروز کیکی رو حموم دادم . اولین بارش بود که حسابی حمومش می دادم . دفعه قبل تو حیاط حمومش داده بودم و اجازه نداده بود مثل بچه آدم خیسش کنم ! همش باهام دعوا می کرد . ولی دیروز تبدیل شد به موش آبکشیده فقط سرشو خیس نکردم چون ترسیدم تو بینیش آب بره . آخه میگن اگه تو بینیشون آب رفت عفونت می کنه و بعدش هم دیگه کار تمام !!...
-
تسلیت ...
دوشنبه 25 شهریور 1387 23:07
جناب آقای هادی حسینی (خلبوس) : غم از دست دادن دایی بزرگوارتان را صمیمانه تسلیت عرض می نمایم و از خداوند متعال علو درجات برای آن مرحوم و صبر جمیل برای تمامی بازماندگان مسئلت دارم …
-
کادو تولد !
دوشنبه 25 شهریور 1387 23:00
این قالب رو از طرف خودم به خودم به عنوان کادو تولدم تقدیم می کنم ! مبارکم باشه
-
تولدم !
پنجشنبه 21 شهریور 1387 17:40
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امروز تولدمه ... ۱۸ سال تموم شد و وارد ۱۹ سال شدیم ... دارم پیر میشما ! نه ؟ ! ۲۱ شهریور !! قبلنا که بچه بودم یادمه از روز اول شهریور هی پیله می کردم به مامانم اینا که امروز روز تولد منه . مامانم میگفت نیست . ۲۱ ام تولد تو هست ! ولی من باز هم سال بعدش شهریور که از...
-
اولین گل رز !
یکشنبه 17 شهریور 1387 18:25
پ.ن : اولین گل رزم ... الان دارم یه نرگس می کشم . به این امید شروع به کشیدنش می کنم که این روزا تمام بشه ... پ.ن : این کار از دیوانه شدنم جلوگیری می کنه ... با دیدن رنگ یاد زندگی میفتم ...
-
خواب !
شنبه 16 شهریور 1387 10:15
دیشب خواب عجیبی دیدم ... خواب پر هیجانی بود !! فکر کنم اینا از نشانه های دیوانه شدنه !!
-
باور نکردنی اما واقعی !
پنجشنبه 14 شهریور 1387 13:09
باورم نمیشه ... دیگه آدم به کی می تونه اعتماد کنه ؟! پستی تا چه حد ؟! بی شرمی تا چه حد ؟! دوس ندارم چیزایی که شنیدم رو باور کنم .... !!!
-
من دانشجو نیستم !
پنجشنبه 14 شهریور 1387 12:34
من قصد رفتن به دانشگاه آزاد تو این رشته ای که قبول شدم رو ندارم !!!! من دانشجو نیستم ! من دانشجو نمی شم ! من شیرینی نمی دم ! من هروقت دانشجو شدم شیرینی می دم ! والسلام ...
-
کنکور آزاد .
سهشنبه 12 شهریور 1387 00:30
قبول شدم . انتخاب اول . گیاه پزشکی شیراز . میگم کسی خبر داره که آیا بقیه انتخاب هام رو هم قبول شدم یا نه ؟! آخه شنیدم وقتی انتخاب اول قبول شی بقیه انتخاب ها هم قبولی یعنی می تونی اگه دلت خواست می تونی بقیه انتخاب هاتو هم انتخاب کنی ... پ.ن : کیکی هم بهتره ...
-
می نویسم ... !
شنبه 9 شهریور 1387 20:52
مهر و موم را شکستم . . . . چند وقته خیلی کلافم ! مشکلات و مشغله های فکریم بیش از حد ظرفیتم شده ! از این که از صبح تا شب بشینم به کیکی با چشمای بسته توی قفسش ذل بزنم و به هیچ نتیجه ای نرسم خسته شدم ! از این که هیچ کاری از دستم براش بر نمیاد روانی میشم ! تو سرم میاد ! داغ می کنم ! دلم می خواد فریاد بزنم ! آخه چرا تو این...
-
خداحافظ !
یکشنبه 3 شهریور 1387 21:07
مهر و موم ! بسته ! خداحافظ . پ.ن : حذف نمیکنم . شاید یه روز برگردم ...
-
؟!
چهارشنبه 23 مرداد 1387 12:58
آدم وقتی خیلی عصبی و بیقراره باید چیکار کنه ؟! کسی راه حلی داره ؟!
-
...
سهشنبه 22 مرداد 1387 21:40
دلم برای اینجا تنگ شده بود ... زیاد حوصله ی نوشتن ندارم . قضیه دزدی رو هم یه مقدارش نوشتم . دوس داشتم کامل تعریف کنم براتون ... :دی آخه خیلی هیجان انگیز بود برام ! اولین تجربم بود خیلی وقته نوشتنش رو شروع کردم . ولی از اونجایی که حوصله ی نوشتن ندارم روزی به زور یه جمله بهش اضافه میکنم ! تا ببینم کی تموم بشه میام .
-
دزد !
چهارشنبه 9 مرداد 1387 16:42
خونمون دزد زده ! این باشه تا بعدا بیام بقیشو بگم !
-
نتایج کنکور !
یکشنبه 6 مرداد 1387 14:59
اینم از این غول بی شاخ و دم ! (همون کنکور و می گم ...) نتایج رو زدن ! اگه گفتین من چیکار کردم ؟! آره درست حدس زدین ! نفر اول از آخر شدم البته اونقدر ها هم استثنایی نیستم ... آخه اول شدن از اخر هم هنر داره !! یه خورده فکر کنین تا متوجه شین چرا ! آخه کسی که از آخر اول میشه هم باید خوب درس خونده باشه تا بتونه گزینه های...
-
اومدم !
پنجشنبه 20 تیر 1387 23:36
سلام !!!! بالاخره اومدم ! تو این مدت بهم سر هم می زدین ؟! دست اونایی که سر می زدن درد نکنه ... والله کامپوترم سوخته بود ! یعنی پاورش سوخیده بود به خاطره همین دیگه روشن نمی شد ! دلمان بسی برای اینترنت تنگ وابیده بود ! :دی از چی بگم ؟! از کجا بگم ؟! پست قبلی رو که می بینم خیلی دلم میگیره ... فسقلی مرد ! خیلی گناه داشت ....
-
فسقلی !
یکشنبه 5 خرداد 1387 22:11
یه جونوری دارم اسمش فسقلیه ! برای این که بخوای ببینیش باید از ذره بین استفاده کنی !!! هر کس خواستش بیاد بگه تا بدمش بره ! پدرمو در آورده !!! ۲ ثانیه یه بار غذا می خواد !!! یه بار که بش غذا دادی دیگه می گیره می خوابه ! وقتی هم غذا می خواد حلقشو یه جوری باز می کنه که آدم هم توش جا می شه !!! بعضی وقتا یهو وسط غذا خوردن...