-
امید یا نا امیدی؟
یکشنبه 7 اسفند 1384 19:20
بعد از یک ماه و یک روز سلام! ببخشید.بازم مثل همیشه غیبتم طولانی شد...این دفعه نمیخواستم دیگه اپ کنم .میخواستم ببندمش .اخه دیگه حوصله ندارم.وقت هم ندارم.کارنامم رو دادن.نمره هام خیلی بد بود.دلم نمیخواد ترم دوم این اتفاق دوباره تکرار بشه.ولی دلم هم نمیاد وبلاگی رو که اینقدر زحمت کشیدم براش(البته زحمتاش برای کسایه دیگه...
-
تولدت مبارک عزیزم!
پنجشنبه 6 بهمن 1384 21:42
۲۲ سال پیش تویه یه همچین روزی خواهر خوشگل من بر دیده ی ما منت نهاد و با کلی ناز و منت کشی دنیا اومد ( شوخی میکنم.بچه خوبیه !) خدایا مرسی که خواهره به این خوبی و یه فرشته ی زمینی به من دادی . امروز روزه خیلی بدی بود . خیلی به من سخت گذشت . ولی تولده خواهره گلم و محبت دیگران منو دوباره سر کیف اورد . از صبح تا بعد از ظهر...
-
ازادی!!!!
یکشنبه 2 بهمن 1384 19:35
ازادی یعنی چی؟ به نظره من که یعنی خلاص شدن از بنده امتحانات.واااااااااااااااااای.چه خوب.امروز اخرین امتحان رو دادم.خیلی خوشحالم.راحت شدم.ولی اگه نمره هام هم خوب میشد دیگه خر کیف میشدم.زیاد امتحاناتمو خوب ندادم .میخوام ترم دوم جبران کنم.لطفا هر کدوم روش مناسبی برا درس خوندن دارید به منم بگید.دیگه از تنبل بازی خسته...
-
فصل امتحانات!
سهشنبه 13 دی 1384 13:19
خسته نباشم(نه که حالا خیلی درس خوندم واسه همین خیلی خستم(کی درس میخونه ها ))ببخشید یادم رفت سلام کنم .سلام عرض میکنم دوستانه عزیز.بسکه درس خوندم الزایمر گرفتم!(جدی نگیرید.)سلام هم یادم میره.وای چقدر درس خوندن بده.یعنی خیلی هم بد نیستا.ولی من یکی اصلا حوصلشو ندارم.خیلی هم نسبت به درسم بی خیالم.اگه کارناممو بدن دستم بگن...
-
شب یلدا مبارک!
چهارشنبه 30 آذر 1384 19:26
سلام.اول از همه شب یلداتون مبارک.اگه میخواین شب یلدای خوبی داشته باشین به نکات ایمنیه زیر که مخصوصه شب یلداست توجه کنین : ۱.پسته را با دندان نشکنید.(اخه میکروبا میرن تو اون دندوناتون شب یلداشون رو جشن میگیرن بعد فریاد شما هم میره هوا) ۲.هندوانه ی خنک نوش جان کنید.(گرمش اصلا مزه نمیده ) ۳.قید درس را بزنید.(بچه خر خون...
-
تولدت مبارک!
شنبه 26 آذر 1384 20:57
سلام عزیزم تولدت مبارک.انشاالله ۱۰۰۰ سال حتی بیشتر عمر کنی. امروز روزه تولد عزیزترین عزیزم بود.تولدش مبارک.خیلی سره حال و خوشحالم امروز.خیلی کیف میده وقتی تولد یکی از عزیزانتو بهش تبریک میگی و با این کار بهش میفهمونی که به یادش بودی و برات ارزش داشته و دوسش داری. حرف دیگه ای برای نوشتن ندارم.اینقدر خوشحالم که حس...
-
تولد
دوشنبه 21 آذر 1384 09:07
سلام باور کنین تولد من نیست.من الان ۱۵ سالمه.اون ساعت هدیه ۱۳ سالگیم بود.تاریخ تولد من ۲۱ شهریوره.به هر حال ممنون که بهم تبریک گفتین.گفتم متذکر بشم اخه همه داشتن تبریک میگفتن گفتم نفرات بعدی دیگه دچاره اشتباه نشن.واقعا معذرت میخوام مشکل از نگارش من بود...
-
با زندگی بیگانه بودم
شنبه 19 آذر 1384 22:54
تیتر نوشتمو جدی نگیرید.واقعا شرمنده که خیلی وقت بود اپ نکردم.فکر کنم از پست قبلیم بتونید حدس بزنید دلیل غیبت من تو این مدت چی بوده.امروز یکی از اون امتحانای نفس گیر رو پشت سر گذاشتم.نمیدونم چرا خدا منو اینقدر بی خیال افریده.امروز ساعت ۶:۱۵ امتحانم شروع میشد.(امتحان فینال زبان داشتم.کانون زبان میرم)اینقدر بی خیال بودم...
-
همش درس!
چهارشنبه 2 آذر 1384 16:23
خستم شد به خدا.همش باید درس بخونم.یا مدرسه یا کلاس زبان.تمام روزهام همینجورین.کاملا تکراری.هر روز امتحان داریم.مخم داره سوت میکشه.دیگه سیگنال نمیده.وقتی به معلمای محترم اعتراض میکنیم میگن:خانوم شما دانش اموزین وظیفتونه درس بخونین .اگه اینکارو هم نکنین پس میخواین چیکار کنین؟ ...چرا کسی مارو درک نمیکنه؟ وای یاد ۲شنبه ها...
-
اشک اسمان خشک شد...
جمعه 27 آبان 1384 14:05
اخرش بعد از چند روز بارندگی ما رنگ افتاب رو دیدیم.یه روز افتابی با اسمانی صاف و هوای پاک و دل انگیز.جون میده برای قدم زدن کناره ساحل .ولی متاسفانه کو پایش؟ دیروز نوبت مخالف ما رو تعطیل کردند خوش به حالشون.ما هم ۴۵ دقیقه زودتر تعطیلمون کردن ولی جناب معلم شیمی فرمودند تو کلاس تشریف داسته باشید و امتحان بدید.اقا ضد حال...
-
شروع
جمعه 20 آبان 1384 17:33
با سلام به تمام دوستان عزیزی که لطف می کنن و وبلاگ منو میخونن من نرگس هستم ۱۵ سالمه و در حال حاضر در کلاس دوم تجربی در حال تحصیلم. زیاد حوصله ی درس و مشق رو ندارم ولی چه کنیم اجبار است...راستی یه نفرو باید معرفی کنم(طوطیه عزیزم که خیلی دوسش دارم)اسمش اناناس ولی صداش میکنم انا. چیه؟اسمش عجیبه؟اخه مثله اناناس...