وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

ضد حال (حج نامه . قسمت اول !)

کلی نشستم با احساس نوشتم صفحم یهو بسته شد !!!!!!!!

هیچ درخواست سیو کردنی هم نکرد نامرد ... این کامی ما بدجوری قات داره . حوصلم نمیشه باز بشینم کلی تایپ کنم. فعلا چندتا عکس میذارم تا بعد ...

راستی چه اتفاقی برای لینکای من افتاده ؟ کسی میدونه ؟!!

ما رو با مینیبوس از بوشهر تا کازرون بردن . با اجازه ی حضار ساکامون هم تا کازرون رو پامون بود . حالا بماند که کمرمون خورد شد و بدبختی های دیگه ... اصلا پا برامون نموند !

بعدش هم رفتیم تو اردوگاه الغدیر کازرون و شب رو اونجا خوابیدیم . به قول بچه ها هتل ۱۰ ستاره بود و تو ایران لنگه نداشت . با بهترین و راحت ترین سرویس خواب از قبیل موکت خشک و خالی و موزاییک ! حتی دریغ از یه بالشت ! یا حتی یه پتو که تا صبح یخ نزنیم ! من که تا ۴ صبح داشتم تو محوطه قدم میزدم . بعدش دیگه از صدای سگا ترسیدم. رفتم داخل که ۳۰ دقیقه بعد رفتیم برای نماز و صبحانه ...

اینم عکس اون هتل ۱۰ ستاره !

هتل 10 ستاره !

 

بعد هم حرکت به سوی شیراز ...

ادامه دارد ...

پ.ن: این پست قدیمی تر از پست پایینیه. پست پاینی جدیده . به ساعتاش و تاریخش توجه کنین متوجه میشین . نمی دونم چرا اینجوری شد . هر کاریش کردم هم درست نشد ... !

تعطیل

تا اطلاع ثانوی این وبلاگ تعطیل می باشد ...

به دلیل این که مانیتورم سوخته ...

الان هم از کافی نت هستم. فقط اومدم اطلاع بدم . سعی می کنم زود درستش کنم ...

بازگشت

سلام

من برگشتم...

الان خیلی خستم فقط خواستم بگم که اومدم...

بعدا همه چی رو مفصل براتون مینویسم ...

شب بخیر...