عصبانی ؟! نه نیستم !
ناراحت ؟! نه نیستم !
متعجب ؟! آری متعجبم !
نمی دانم این انسان دو پا تا چه حد می تواند خود بزرگ بین باشد ؟! اصلا می تواند حد و اندازه ای برای خود در نظر گیرد ؟!!
نه گمان نمیکنم !
می دانستم که زیادی از خود متشکری اما نه تا به این حد !
آنقدر که قوه ی تخیلت را به کار گیری و واقعیت را دقیقا ۱۸۰ درجه مخالف آن چیزی که هست بنمایی !
هیچ نمیگویم ! اعتراضی نمیکنم ! زیرا آن چیز که اهمیت دارد و برایم مهم است این است که خود میدانی تا چه اندازه حقیری !
خوش باش ، با واقعیت غیر واقعیت خوش باش !
نمی دانم چرا ناگهان دلتنگ این پست شدم ! اتفاقا بد نیست ! شاید مروری برای تو باشد بر روی خاطرات خوش ...
پ.ن : هرچی می خونم تموم نمیشه فردا هم امتحانه !
پ.ن : دارم میام دیدن . چهارشنبه نشد یه روز دیگه !!
پ.ن : رویا پردازی تا یه حدیش خوبه . اما هر چیزی زیادیش بده !!!
باز این مهیلا سروکلش بوشهر پیدا شد ...
و باز ما رفتیم زیتون ...
و باز از خنده کبود شدیم ...
پ.ن : روزم مبارک .
روزت مبارک .
روز مادرت مبارک .
روز همسرت مبارک .
پ.ن : بگم خدا چیکارت نکنه دختر ! من که دیگه روم نمیشه پامو اونجا بذارم